من کجای این زندگی ام

هرچی از روزو روزگار میگذره،ترسم بیشتر میشه،آدمهای دوروبرم رو بیشتر میشناسم،ترس از دعوا ،ترس از دست دادن شغل،ترس از مجردی،ترس از ضعفام..دستهام یارای خودم نمیتونن باشن..

خوش به حال اونایی که به عشقشون چه دختر چه پسر رسیدن..از طرف من به اینا بگید خیییلی خوشبختن.اینا میتونن کوه رو بکنن..اینا میتونن بهشت رو برای هم بسازن..ما که از عشقو علاقه هرچی زور زدیم اخرش به هیچی نرسیدیمو غم یار نصیبمون شد ولی بازم میگم خوشبحال عاشقا خوشبحال رسیدن ها..

خوش به حال اونایی که به عشقشون چه دختر چه پسر رسیدن..از طرف من به اینا بگید خیییلی خوشبختن.اینا میتونن کوه رو بکنن..اینا میتونن بهشت رو برای هم بسازن..ما که از عشقو علاقه هرچی زور زدیم اخرش به هیچی نرسیدیمو غم یار نصیبمون شد ولی بازم میگم خوشبحال عاشقا خوشبحال رسیدن ها..

چند ساله که رفتی

بدون خط و خبری

من بیتابم؛بیقرام

راه میرم ؛انگار پای برهنمو تو شنهای داغ گذاشتم

میشینم ؛انگار تو گودالم

میخوابم ؛انگار خار تو چشمامه

از خودم خجالت میکشم ؛تصمیم میگیرم دیگه باهات تماس نگیرم اما اوج پافشاریم تنها دو ساعته

کاری از دستم بر نمیاد ؛از خودم بیزار میشم.تنها دعایی که بلدم اینه که میگم برگرد برگرد

راهتو انتخاب کردی ؛راهمو انتخاب کردی

من کجای این زندگی ام...

بعضی شبا اعصابم خورده..نمیدونم چکار کنم..حوصلم سر رفته..بهش تبریک گفتم..جوابی نداد..اخ از این زندگی..احساس میکنم خیلی عقبم از زندگی از عشق از رفاه از زندگی نکرده..اعصابم خورده..کلا زندگی حال نمیده..مغزم نمیکشه..از فرح اعصابم خورده از تیکه کلاماش..زندگی برای من نگرفت..لعنت به این زندگی تخمی..لعنت به شانس من..